یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه
نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه
یه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونه
یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه
یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که می بست میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلویه راشو بگیرم
میترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوت اتاقو داره میشکنه تیک تاکه ساعت رو دیوار
دوباره نمیخوام بشه باور من که دیگه نمیاد انگار...
hischat |