تقدیم به ...

از انچه فک میکردم سخت تر است

چقدر تلخ و سنگینه این روزام

تو یه اتاق،تنها،بی همه چیز

چرا من؟مگر من چه کردم؟

انقد بد میگذره که هیچ علاقه ای به فردا ندارم

سردرگمم،که چه کنم؟ چه خواهد شد؟

کاش بگذره و روزای خوب بیاد

کاش تموم شه حالم خووب شه

کاش ادما مهربون شن بیان پیشم

کاش انقدر تنها نبودم، ای کاش

 

چهار شنبه 24 شهريور 1395 1:23 |- Mohammad -|

بعد از فوت پدرم زندگی روی خوش به ما نشون نداد و هر روز وضع ما بد ترمی شد. تا جایی که خونه و مغازه رو هم مجبور شدیم بفروشیم تا جواب طلب کارها رو بدیم و از روی اجبار در یک خانه کوچک مستاجر شدیم.
برای من که تازه از خدمت سربازی اومده بودم رویارویی با این وضعیت بسیار مشکل بود ولی چاره ای نبود باید با شرایط کنار میومدم بهمین خاطر در یک مکانیکی مشغول به کار شدم تا بتونم اجاره خونه و سایر هزینه ها رو با حقوقی که میگرفتم پرداخت کنم.


ℭoη†iηuê
پنج شنبه 4 شهريور 1395 22:21 |- Mohammad -|

اگر زنی را دوست داری،
دل دل نکن،
بازی در نیاور،
منتظرش مگذار،
با ایما و اشاره به او از خوش آمدنت حرف نزن
زیرا او میفهمد به شیوه او (شیوه ای زنانه) عشق ورزیدن را یاد گرفته ای . . !
یک زن به دنبال یک “مرد ” است
که بلد است
قاطع و کله شق و قدرتمندانه
زن را در بر بگیرد :x
علیرضا شیری

بگو راه را گم کرده بودم
بگو ساعتم خواب مانده بود
اصلا بگو به مترو ساعت هفت نرسیدم
برای شتابی که نداشتی
بهانه ای جور کن
جهان
با دروغ تو
زیبا می شود!
مریم نوابی نژاد

حالم را نپرس
نگذار دروغ بگویم خوبم
خیالت راحت می شود
و من تنهاتر می شوم
کمی نگران من باش
نگرانی تو
حال مرا خوب می کند . . .

 

 

 

پنج شنبه 4 شهريور 1395 22:15 |- Mohammad -|

دلتنگی لجباز ترین حس دنیاست …
هر چه برایش توضیح دهی,
بیشتر پاهایش را به فرش دلت میکوبد …
گریه میکند
بهانه میگیرد
نق میزند
خسته میشود
و خوابش میبرد
امان از لحظه ای که بیدار شود
داغ دلش تازه تر میشود
بیچاره دلم !

دلم بهانه ی تو را دارد
تو می دانی بهانه چیست؟
بهانه همان است که شب ها
خواب از چشم من می دزدد
بهانه همان است که روزها
میان انبوهی از آدم ها
چشانم را پی تو می گرداند
بهانه همان صبری است
که به لبانم سکوت می دهد
تا گلایه ای نکنم از نبودنت
عباس معروفی

 

 

پنج شنبه 4 شهريور 1395 21:47 |- Mohammad -|

hischat